مارتیای عزیز
در دومین پست این
وبلاگ قول دادم که درباره معنای اسم تو و واژه شناسی این اسم کمی توضیح بدهم.در
همان پست گفتم که معنای اسمی که قرار بود برای تو انتخاب شود بی نهایت برایم مهم
بود.به همین دلیل سعی کردم اسمی برایت برگزینم که زیبایی ظاهری و باطنی را در خود
داشته باشد.اما آنچه که بیشتر مد نظرم بود زیبایی باطنی و معنی اسمی بود که برایت
انتخاب کردم.این پست را به معنی و واژه شناسی اسمت
اختصاص دادم.امیدوارم در آینده شایسته اسمی که برایت انتخاب شد باشی.
قبل از ادامه مطلب
و پرداختن به اسم تو پاراگرافی بسیار زیبا از کتاب (نامه به کودکی که هرگز زاده
نشد) نوشته اوریانا فالاچی را برایت خواهم نوشت.به تو توصیه می کنم در اولین فرصتی
که به نظر خودت از عهده فهمیدن مطالب این کتاب بر خواهی آمد آن را بخوانی :
«کوچولو! سعی کن بفهمی مرد بودن فقط این نیست که یه دم جلوت داشته
باشی! مرد بودن یعنی کسی شدن! برای من مهمه که تو کسی باشی! آدم بودن عبارت قشنگیه
چون فرقی بین زن و مرد, بین اون که دم داره و اون که دم نداره نمی ذاره! قلب و مغز
آدما جنیست نداره. هیچ وقت به زور از تو نمی خوام که چون مردی یا زنی باید فلان
کار رو داشته باشی. فقط دو تا چیز از تو می خوام. یکی این که از معجزه ی به دنیا
اومدن تمام استفاده رو ببری و دومی این که هیچ وقت تن به پستی ندی. پستی یه جونور
خون خواره که همیشه سر راهمون کمین کرده. ناخوناش رو به بهانه هایی مثل مصلحت و
عقل و احتیاط تو تن تمام آدما فرو می کنه و کم تر کسی هست که جلوش تاب بیاره. آدما
تو خطر پست می شن. وقتی خطر از سرشون گذشت دوباره می رن تو جلد خودشون! هیچ وقت
نباید خودت رو وقت رو به رو شدن با خطر گم کنی, حتی اگه ترس تموم جونت رو گرفته باشه.»
(نامه به کودکی که هرگز زاده نشد)نوشته اوریانا
فالاچی
برگردیم به معنی اسمت :برای شروع ، بهتر است منابع باستانی و اسنادی که در آن این واژه مورد
استفاده قرار گرفته را ذکر کنم
:
- نام مارتیا به عنوان سرکرده و یا شاهی عیلامی دربندهای سوم و چهارم
از ستون دوم کتیبه ی داریوش هخامنشی در کرمانشاه درج گردیده است.هر چند که
تلفظ این کلمه در کتیبه فوق ممکن است با کلمه مارتیا متفاوت باشد و این به
دلیل تفاوت های میان فارسی باستان و فارسی معاصر است اما آنچه که در این
کتیبه مورد اشاره قرار گرفته است در زبان فارسی معاصر مارتیا تلفظ می گردد.
و در
:
- اوستا (اوستا - فروردین یشت - بند ۱۵۳ و ۱۵۴)
- کتاب بند دهش
- شاهنامه
به عنوان جز دوم از واژه کیومرث
کیومرث کیست ؟
- مطابق متون دینی در ایران باستان ، اعتقادات دینی ایرانی بر اینست
که:«کیومرث را اهورامزدا بیافرید و او مدت سی سال در کوهها به تنهائی زندگی
کرد، و هنگام مرگ نطفه ای بداد که آنرا به نیروی خورشید بپروردند ودر خاک
نگهداشتندو پس از چهل سال از محل آن نطفه گیاهی ریواس دو شاخه روئید که در
مهرگان روز(شانزدهم مهر) از آن دو شاخه ریواس، میهری ومیهریانه(اولین زوج)
بوجود آمد که پس از پنجاه سال با یکدیگر ازدواج کردندو ثمره ی آن، تولید یک
جفت نر و ماده شد که از آنان هفت پسر و هفت دخترمتولد شدند..»
خلاصه ای از متون اوستا و بند دهش در مورد کیومرث
- نخستین دودمان فرمانروا در تاریخ اساطیری و حماسی ایران زمین
«پیشدادیان» بودند. پیشداد به معنی «اولین کسی که قانون آورده است» که در
شاهنامه فردوسی نخستین پادشاه پیشدادی «گیومرث» (کیومرث) (کیومرس) بود او
نخستین انسان آریایی و اولین فرمانروا بوده و مطابق متون اساطیری قبل از
اسلام نخستین مرد کیومرث و نخستین زن «مردیانه» بود. بعد از او به ترتیب
هوشنگ وجمشید به جهانداری می رسند.
خلاصه ی مطالب شاهنامه در خصوص کیومرث
و اما ارتباط اسم تو با کیومرث بر می
گردد به بخش دوم این اسم « مرث یا مرت»
استاد پورداود پیرامون این
نام چنین می گوید
:
«این اسم در اوستا گیه مَرِتن آمده است در پهلوی
گیومرد و فارسی کیومرث گوئیم جزء اول این اسم که گیه می باشد بمعنی جان و زندگی
است و درتفسیر پهلوی اوستا نیز کلمه ی مذکور جان ترجمه شده است لغت زندگی از همان
ماده گیه است که به مرور زمان و اختلاف لهجات ایران به این شکل درآمده است و در
زبان فارسی باقی مانده. جزء دیگر که مَرِتَن باشد صفت است یعنی مردنی و درگذشتنی
یا بعبارت دیگر مردم و انسان چون سرانجام بشر فنا و زوال است
کیومرث در زبان
اوستایی « گیه مرتن
( Gaya maretan) » و در زبان پهلوی « گیومرد (Gayo mardy ) » ثبت گردیده است.»
بنابراین بخش دوم این اسم از ریشه «مر» اوستایی به معنی مردن است ،و این همان واژه ای است که « مرتوم»
به معنی مردم ، نوع انسان ، از تخمۀ انسان و « مرت» به معنی مرد ، انسان ، مذکر ،
در زبان پهلوی از آن مشتق شده است
.
لذا واژه مارتیا ازبخش
دوم کیومرث مشتق شده است و معنای آن مرد، انسان و مردم است.وهمین معنا برایم
مهمترین نکته در انتخاب این اسم بود و البته این را نیز لازم است که بدانی که :
مرد بودن آسان نیست
«کوچولو! سعی کن بفهمی مرد بودن فقط این نیست که یه دم جلوت داشته باشی! مرد بودن یعنی کسی شدن! برای من مهمه که تو کسی باشی! آدم بودن عبارت قشنگیه چون فرقی بین زن و مرد, بین اون که دم داره و اون که دم نداره نمی ذاره! قلب و مغز آدما جنیست نداره. هیچ وقت به زور از تو نمی خوام که چون مردی یا زنی باید فلان کار رو داشته باشی. فقط دو تا چیز از تو می خوام. یکی این که از معجزه ی به دنیا اومدن تمام استفاده رو ببری و دومی این که هیچ وقت تن به پستی ندی. پستی یه جونور خون خواره که همیشه سر راهمون کمین کرده. ناخوناش رو به بهانه هایی مثل مصلحت و عقل و احتیاط تو تن تمام آدما فرو می کنه و کم تر کسی هست که جلوش تاب بیاره. آدما تو خطر پست می شن. وقتی خطر از سرشون گذشت دوباره می رن تو جلد خودشون! هیچ وقت نباید خودت رو وقت رو به رو شدن با خطر گم کنی, حتی اگه ترس تموم جونت رو گرفته باشه.»
برگردیم به معنی اسمت :برای شروع ، بهتر است منابع باستانی و اسنادی که در آن این واژه مورد استفاده قرار گرفته را ذکر کنم :
و اما ارتباط اسم تو با کیومرث بر می گردد به بخش دوم این اسم « مرث یا مرت»
استاد پورداود پیرامون این نام چنین می گوید :
کیومرث در زبان اوستایی « گیه مرتن ( Gaya maretan) » و در زبان پهلوی « گیومرد (Gayo mardy ) » ثبت گردیده است.»
بنابراین بخش دوم این اسم از ریشه «مر» اوستایی به معنی مردن است ،و این همان واژه ای است که « مرتوم» به معنی مردم ، نوع انسان ، از تخمۀ انسان و « مرت» به معنی مرد ، انسان ، مذکر ، در زبان پهلوی از آن مشتق شده است .
لذا واژه مارتیا ازبخش دوم کیومرث مشتق شده است و معنای آن مرد، انسان و مردم است.وهمین معنا برایم مهمترین نکته در انتخاب این اسم بود و البته این را نیز لازم است که بدانی که :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر